|
1
|
پيامدهاي تبديل جنگل هاي زاگرس به ديمزار بر كيفيت خاك در حوزه مرك استان كرمانشاه
|
( 2226 بازدید )
( 125 دانلود )
|
|
|
|
اطلاعات انتشار
:
|
دوره 4 - شماره 14 - شماره پیاپی 14
|
نویسندگان
:
|
|
خلاصه مقاله
:
|
جنگل هاي زاگرس با تخریب گستردهای مواجه اند که پيامدهاي زيست محيطي آن زندگي را بطور جدي تهديد مي نمايد.هدف از اين تحقيق بررسي تاثیرات تبدیل جنگل به ديمزار برکیفیت خاک بود كه در روستای گزاف علیا در سرشاخه بالادست حوزه مرک در استان کرمانشاه انجام شد. محدوده جنگل و دیمزار از نظر شرایط توپوگرافی، زمینشناسی و پروفیل خاک یکسان بودند. تعداد 35 نمونه خاک سطحی برداشت و مورد آزمایشات فیزیکی و شیمیایی قرار گرفت. نتایج این پژوهش از طریق مقایسه میانگین ها نشان داد که نسبت ذرات خاك (رس، سیلت و شن) هر دو کاربری با هم اختلاف معنی داری نداشتند، اما وزن مخصوص ظاهری خاك جنگل و ديمزار به ترتيب 1/26 و 1/32 و پایداری خاكدانه ها در جنگل و ديمزار به ترتيب 63/62 و 52/65 درصد بدست آمد كه بيانگر اختلاف معني داري (%p)برای این دو ویژگی مهم فیزیکی بود. متوسط اسیدیته خاک، آهک کل و هدایت الکتریکی هر دو کاربری با هم اختلاف معنیداری نداشتند، اما کربن آلی و ظرفيت تبادل كاتيوني جنگل بطور معنی داری بیش از دیمزار بدست آمد. نتايج اين پژوهش نشان داد كه تغيير كاربري اراضي، بويژه تبدیل جنگل به دیمزار و متعاقبا شخم نامناسب منجر به کاهش شدید ويژگي هاي كليدي فیزیکی و شیمیایی خاک و افزایش فرسایش پذیری آن می شود که پیامدهای بعدی آن نگران کننده خواهد بود.
|
تخصص ها
:
|
واژههاي کليدي: پايداري خاكدانه ها، شخم نامناسب، جنگل هاي زاگرس، دیمزار كم بازده، كربن آلي، گزاف علیا
|
|
|
|
2
|
تحليل روند تغييرات بارش و تعيين وضعيت خشکسالي و ترسالي حوضه آبريز کن در سالهاي اخير
|
( 2230 بازدید )
( 103 دانلود )
|
|
|
|
اطلاعات انتشار
:
|
دوره 4 - شماره 14 - شماره پیاپی 14
|
نویسندگان
:
|
|
خلاصه مقاله
:
|
بارش از جمله مهمترين شاخص هاي اصلي در مطالعات اقليمي بوده و تحولات اقليمي عمدتاً ناشي از افت، نوسان، يا تغيير اين عنصر است. بنابراين در اکثر تحقيقات اقليمي و به ويژه در تعيين دوره هاي خشک و تر، عامل بارش مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد. ناهنجاري هاي اقليمي از جمله عوامل وقوع رخدادهاي حدي چون سيل، خشکسالي، و بيابانزايي ميباشد که کشور ما نيز از اين پديده تأثير پذير بوده است. درصد آنومالي (ناهنجاري) بارش (PAP)، معيار مهميدر ارزيابي خشکسالي و ترسالي به شمار ميرود. در مطالعه حاضر، با استفاده از آمار دريافتي از ايستگاه هواشناسي چيتگر و پس از بررسي کيفيت و همگني داده ها، از روش رگرسيون خطي و آزمون گرافيکي من-کندال براي تعيين روند و نقاط تغيير در بارش حوضه آبريز کن در استان تهران طي دو دهه اخير (1374-1393) استفاده شد. سپس ميانگين متحرک 5 ساله و همچنين ناهنجاري هاي مجموع بارش و دماي متوسط سالانه برآورد گرديد و بر اين اساس، سالهاي خشک و تر طي دو دهه گذشته در حوضه آبريز کن تشخيص داده شد. نتايج نشان ميدهد که بارش سالانه حوضه آبريز کن طي سالهاي دوره دوره مورد بررسي، در مجموع با روند منفي مواجه بوده، هر چند اين روند (در سطح احتمال 5 درصد) معني دار نبوده است. همچنين بررسي ها نشان دهنده اين است که طي دهه 1370 اين حوضه با خشکسالي خفيف و متوسط مواجه بوده، اما پس از آن، روند خشکي و ترسالي يکنواخت نبوده و از سالي به سال ديگر متغير است. در هيچ يک از سالهاي مورد بررسي خشکسالي شديد و حاد وجود نداشته، اما در مجموع تعداد سالهاي خشک بيشتر از سالهاي تر بوده است.
|
تخصص ها
:
|
کلمات کليدي: آنومالي، بارش، خشکسالي، روند، من-کندال
|
|
|
|
3
|
تحلیل تغییرات مقادیر حدی دما طی نیمقرن گذشته در سواحل جنوبی ایران
|
( 2449 بازدید )
( 71 دانلود )
|
|
|
|
اطلاعات انتشار
:
|
دوره 4 - شماره 14 - شماره پیاپی 14
|
نویسندگان
:
|
|
خلاصه مقاله
:
|
تغيير اقليم و افزايش دما از مسايل مهم زيستمحيطي بشر به حساب ميآيد. با بررسي روند تغييرات دماي هوا ميتوان تغييرات اقليمي در منطقه را رديابي نمود. پژوهشهاي انجام شده در جهان به طور عمده بيانگر افزايش تدريجي دماي متوسط است. در اين تحقيق به منظور شناسايي تغييرات زماني عناصر دمايي (حداقل، حداكثر و متوسط) از مشاهدات 8 ایستگاه سینوپتیک در دوره آماری 1954- 2014 در استانهای جنوبی کشور شامل خوزستان، هرمزگان، بوشهر و سیستان و بلوچستان استفاده شده است. در این تحقیق از روش رگرسیون خطی و نیز با توجه به ماهیت غیر خطی بودن عناصر اقلیمی از روش آماری ناپارامتریک من-کندال بهره گرفته شده است، که معنیداری در هر دو روش، نتایج تقریبا یکسانی را نشان میدهد. نتایج تحقیق در طول دوره مشترک آماری نشان داد که دراکثر شهرها، در هر سه عنصر مورد مطالعه دمای حداقل، متوسط و حداکثر دارای روند مثبت یا افزایش دما مشاهده می شود و تنها در این شهرها ایرانشهر در اکثر موارد روند کاهشی را نشان میدهد. نتایج کلی در آزمون گرافیکی من-کندال نشان داد که اغلب تغییرات در جهت روند مثبت میباشد و به دنبال آن گاهی جهشهای ناگهانی در جهت کاهشی مشاهده میگردد.
|
تخصص ها
:
|
واژههای کلیدی: روند دمایی، رگرسیون خطی، آزمون من-کندال، تغییر اقلیم.
|
|
|
|
4
|
ارزيابي کارآيي فرمول هاي تجربي ديکن و کريگر در برآورد سيل خيزی حوزه کرخه
|
( 2255 بازدید )
( 85 دانلود )
|
|
|
|
اطلاعات انتشار
:
|
دوره 4 - شماره 14 - شماره پیاپی 14
|
نویسندگان
:
|
|
خلاصه مقاله
:
|
با توجه به كمبود ايستگاههاي آبسنجي در سطح زيرحوزهها و عدم وجود آمار و اطلاعات ثبتشده از سيل در حوزههاي آبخيز كشور، بهطور عملي نميتوان شدت سيلخيزي زيرحوزهها را بهتنهايي از تجزيهوتحليل دادههاي موجود استنتاج نمود. در اين راستا حوزه کرخه با مساحتي در حدود 43 هزار کيلومترمربع در جنوب غربي كشور در محدوده استان لرستان بهعنوان منطقه موردمطالعه انتخاب و در آن آمار و اطلاعات 11 ايستگاه آبسنجي بهعنوان نشاندهنده واکنش زیر حوزههای فاقد ايستگاه موردبررسی قرار گرفت. با انجام آزمون همگني، رفع نقص و تعيين پايه زماني مشترك 57 ساله از طريق نرمافزار SMADAبهترين توزيع آماري، توزيع لوگ پيرسون نوع سوم برای تعيين ضريب سيلخيزي در اين منطقه مناسب تشخيص داده شد و مقادير دبي طراحي در دوره بازگشتهاي مختلف محاسبه شد که اين مقادير با مقادير حاصل از ضريب سيلخيزي(KT) برابر ميباشند. همچنين با استفاده از فرمولهای تجربی متداول دیکن و کریگر، ضريب سيلخيزي، در منطقه موردمطالعه دبي طراحي برآورد شد و سپس نتايج آنها با دبي طراحي محاسبهشده از طريق آمار و اطلاعات ايستگاههاي آبسنجي منتخب مورد ارزيابي قرار گرفت و مشخص شد که مقادير حاصل از فرمولهاي ديکن بسيار کاربردي است و فقط به مقادير بهدستآمده در دوره بازگشتهاي 2، 5 ، 10، 20، 25 و 50 سال بسيار نزديک و تقريباً اختلاف بين آنها غیر معنیدارميباشد. همچنين با استفاده از آمار و اطلاعات دبي حداکثر لحظهاي ايستگاههاي آبسنجي، ضرايب فرمولهاي تجربي منتخب براي منطقه موردمطالعه واسنجي شده و از اين طريق ميتوان در زیر حوزههای هر يک از ايستگاههاي آبسنجي دبي حداکثر لحظهاي را برآورد نمود و بر اساس آنها طراحيهاي لازم را به عمل آورد.
|
تخصص ها
:
|
واژگان كليدي: ايستگاههاي آبسنجي، حوزه آبخيز، دبي طراحي، ضريب سيلخيزي
|
|
|
|
5
|
سنجش میزان تمایل مردم به مشارکت در طرح های تغییر الگوی کشت در منطقه علی آباد استان گلستان
|
( 2269 بازدید )
( 98 دانلود )
|
|
|
|
اطلاعات انتشار
:
|
دوره 4 - شماره 14 - شماره پیاپی 14
|
نویسندگان
:
|
|
خلاصه مقاله
:
|
بررسی مشارکت مردمی جهت اجرای طرحهای تغییر الگوی کشت امری مهم بمنظور موفقیتآمیز نمودن پروژه های آب و خاک می باشد، اما همراه نمودن مردم با دستگاه های اجرایی فرآیندی سخت و پیچیده است. این پژوهش با هدف بررسی میزان تمایل مردم به مشارکت در طرح های تغییر الگوی کشت بصورت میدانی با پرسشنامه بصورت پایلوت در منطقه علیآباد استان گلستان انجام شد. پرسشنامه نهایی که دربردارنده پنج عامل پیشنهادی بود با مراجعه حضوری بین 86 کشاورز به عنوان نمونه از جامعه 110 نفره تکمیل گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها نشان داد که به ترتیب عواملی چون رفاه اقتصادی، مکانیزه کردن فعالیت های سنتی، تضمین آینده فرزندان، پرآب شدن چاه ها و شناخت کافی از طرح در اولویت نخست کشاورزان قرار دارد. همچنین سوددهی در آینده، یکپارچه سازی اراضی، نزاع و کشمکش بین مردم، بهبود خاک سطحی و بازدید از طرح در اولویت آخر قرار گرفت. در نهایت در جهت توسعه کشاورزی نوین به سازماهای اجرایی پیشنهاد شد که جهت همراهی کشاورزان به اولویت های آنان که عمدتا نگرانی آنان مربوط به مسائل اقتصادی و معیشتی می شود توجه ویژه ای شود.
|
تخصص ها
:
|
واژههای کلیدی: مشارکت مردمی، تغییر الگوی کشت، عوامل اقتصادی و اجتماعی، علی آباد، استان گلستان.
|
|
|
|
6
|
سلامت آبخيز (قسمت اول): مدل مفهومي پايايي، انعطافپذيري و آسيبپذيري (RRV
|
( 2708 بازدید )
( 268 دانلود )
|
|
|
|
اطلاعات انتشار
:
|
دوره 4 - شماره 14 - شماره پیاپی 14
|
نویسندگان
:
|
|
خلاصه مقاله
:
|
امروزه خطرات بسياري سلامت زيستبومهاي آبخيز را تهديد ميکند. بر همين اساس تغييرات محيط طبيعي کره زمين ناشي از فعاليتهاي انساني، ساختار و عملکرد زيستبومها را تغيير داده است. لذا ارزيابي شرايط نسبي سلامت زيستبوم آبخيز براي ارائه راهکارهاي مديريتي مناسب ضروري است. در اين زمينه روشهاي متنوعي ارائه شده استاز آن جمله ميتوان به مدل شاخص محور و مفهومي پايايي، انعطافپذيري و آسيبپذيري (RRV) اشاره کردارزيابي و پايش سلامت زيستبوم با استفاده از مدل RRVعلاوه بر اينکه ميتواند هشدارهاي اوليه تخريب محيط زيست را فراهم نمايد، همچنين ميتواند علت مشکلات موجود را شناسايي کند. بنابراين ارزيابي و پايش سلامت زيستبوم آبخيز يک گام مهم و بنيادي براي حفاظت بومشناختي و ارزيابي خدمات آن ميباشد. براي کاربرد مدل RRVمعيارهاي متعددي بر اساس احتمالات مورد ارزيابي قرار گرفته و نهايتاً سلامت آبخيز بر اساس وضعيت ترکيب کلي آنها سنجيده ميشود. با وجود مطالعات گسترده در خصوص کاربرد مدل RRVدر ارزيابي سلامت زيستبومهاي مختلف، کاربرد مفهومي آن در مقياس حوزه آبخيز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر به معرفي، کاربرد و پيشينه پژوهش اين مدل در جهان پرداخته است. نتايج بررسي پيشينه موجود، دلالت بر غالبيت کاربرد مدل مذکور در تعيين سلامت مخازن آبي و سازههاي هيدرولوژيکي داشته است. اما در سالهاي اخير مدل RRVمورد توجه مديران براي ارزيابي سلامت محيطزيست، زيستبومهاي مختلف آبي، شهري و نيز حوزههاي آبخيز قرار گرفته است. بر همين اساس کاربرد و ترويج آن در ارزيابي سلامت آبخيز بهعنوان پيشنياز مديريت صحيح و جامع منابع آن پيشنهاد ميشود.
|
تخصص ها
:
|
واژههاي کليدي: برنامهريزي و مديريت محيط زيست، سلامت آبخيز، شاخصهاي سلامت، مدلهاي شاخصمحور سلامت، مديريت پايدار
|
|
|
|
7
|
بررسی توسعه فرسایش آبكندی در حوزه آبخیز ارو و ارائه راهکارهای مقابله با آن
|
( 2241 بازدید )
( 94 دانلود )
|
|
|
|
اطلاعات انتشار
:
|
دوره 4 - شماره 14 - شماره پیاپی 14
|
نویسندگان
:
|
|
خلاصه مقاله
:
|
فرسايش آبكندي به عنوان يكي ازاشكال فرسايش خاك به وسيلةآب،ازفرايندهاي مهم تخريب سرزمين درايران به شمارمی آیدكه تحت شرايط خاص محيطي به وقوع می پیوندد.این نوع فرسایش باتوجه به ابعادنسبتاًوسيع، توسعه سريع وتوليدرسوب،سبب تخريب گستردهاراضي مي گردد. بطور کلی عوامل ايجاد آبکندها به دو دسته طبيعي و انساني تقسیم میشود. در بخش طبيعي می توان به حساسیت مواد مادری به فرسایش، فرسايشپذيري بالای خاك، وضعیت هيدرولوژي، حجم و سرعت رواناب سطحي حوضه، وقوع سيل و فعالیت جوندگان،همچنین در بخش انساني به نحوه استفاده از اراضي، آبياري غير اصولي اراضی، تخريب پوشش گياهي حوضه اشاره نمود. جهت كنترل اين پديده پس از لزوم شناخت مكاني سمت شكيل وعوامل مؤثر برآن، ارائه راهکارهایی برای مقابله با این معضل ازاهميت ویژه ای برخورداراست. لذا جهت شناخت ابعادمختلف مقابله بااين پديده درحوضه ارو واقع در شهرستان فیروزکوه مطالعات اجمالي انجام و پس از تعیین تیپ های فرسایشی موجود و تولید رسوب آنها، پارامترهاي ليتولوژي، شيب، عمق خاك و پوشش زمين به عنوان برخی عوامل مهم موثر بر انواع فرسایش بخصوص آبکندها موردبررسي قرارگرفتند. به طور کلی عوامل ايجاد آبکندها در این منطقه متاثر از شرايط زمینشناختی، تکتونیکی، اقليمي، ادافيكي، توپوگرافي و مهمتر از همه فعالیتهای بشری است. این آبکندها بر اثر عوامل طبيعي ايجاد و با دخالت انساني توسعه و گسترش يافتهاند. لذا مدیرت لازم برای مهار آن ها باید با در نظر گرفتن همه عوامل به راهکار اجرایی تبدیل شود چرا که سابقه عملیات تک بعدی نشان داده که موفقیتی به دنبال آن نخواهد بود.
|
تخصص ها
:
|
واژههای کلیدی: رواناب، لیتولوژی، شیب، عمق خاک، پوشش زمین و فرسایش آبكندی
|
|
|
|